پروپاگاندای پوتین ریشه در تاریخ روسیه و به همین خاطر است که موثر واقع می شود.
جنگ روسیه علیه اوکراین با وجود چندین دور شکست مذاکرات صلح و تحریمهای اقتصادی شدید کشورهای غربی علیه روسیه، وارد پنجمین ماه خود میشود.
جنگ فقط در خاک اوکراین اتفاق نمیافتد. رئیسجمهور روسیه، در حالی که به تشدید تنشها با غرب ادامه میدهد، جنگ اوکراین را از طریق تبلیغات در رسانههای روسیه به پیش میبرد.
این پروپاگاندا مؤثر است زیرا از تاریخ روسیه ریشه میگیرد. تبلیغات پوتین از اطلاعات نادرست در مورد دوران امپراتوری روسیه تا روایتهای قدیمی از غرب شیطان را شامل میشود. و موفقیت آنها در تکرار مکرر آنهاست.
محبوبیت پوتین بهشدت در حال افزایش است، بهطوری که ۸۳ درصد از مردم در آخرین برآوردها در آوریل ۲۰۲۲ گزارش دادند که از رهبر خود حمایت میکنند. اکثر روسها نیز از جنگ اوکراین حمایت میکنند.
ما فکر میکنیم که محبوبیت پوتین و تأثیر گسترده تبلیغات او تصادفی نیست. پوتین چیزی را به روسها میدهد که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ از دست داده بودند، یعنی موجی از غرور ملی.
توسل به عظمت سابق
بیشتر روسها خود را میهندوست میدانند و آماده جانفشانی برای هدفی بزرگتر هستند: رهایی اروپا از نازیسم و نفوذ سمی غرب و همچنین متحد کردن کشورهای تقسیمشده که زمانی تحت فرمان امپراتوری از ۱۷۲۱ تا ۱۹۱۷ متحد شده بودند. ارتش امپراتوری روسیه در طول بسیاری از جنگهای این دوره خود را برای هدف بزرگتر حفظ روسیه فدا کرد.
امپراتور سابق روسیه، پترکبیر، در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم به نماد ملی غرور و قدرت تبدیل شد، زیرا او جنگهایی را علیه سوئد و دیگران برای گسترش قلمرو روسیه به راه انداخت. پوتین در تبلیغات خود به شباهتهای خود با پیتر کبیر اشاره میکند.
رهبران سیاسی در سالهای بعد همچنان بهعنوان چهرههای قدرتمند در روسیه خدمت میکنند. برای مثال، پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، ولادیمیر لنین، رهبر کمونیست روسیه، به نماد ملی جدید قدرت روسیه تبدیل شد. مجسمههای صورت و بدن او در هر میدان مرکزی هر شهر، شهر و روستا در سراسر اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد و بسیاری از آنها امروزه دستنخورده باقیماندهاند.
جوزف استالین پس از مرگ لنین در سال ۱۹۲۴ به قدرت رسید و در طول جنگ جهانی دوم به عنوان یک نماد ملی و رهبر، برجسته شد. جنگ به یک تجربه هویتسازی برای شهروندان شوروی تبدیل شد. حدود ۲۷ میلیون نفر در اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ جان باختند و خود را فدای استالین و اتحاد جماهیر شوروی کردند.
مرد رنسانسی
مرد سختگیر اما دوستداشتنی چند دهه بعد، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، رهبر سیاسی دیگری به عنوان نماد ملی جدید اتحاد ظهور کرد: ولادیمیر پوتین.
پوتین در سال ۲۰۰۰ به عنوان یک رهبر مردانه، قاطع و بیباک که از حاکمان مورد تحسین قبلی مانند لنین و استالین پیروی کرده شناخته شد. پوتین مانند اسلاف خود یک وطنپرست سازشناپذیر با چنگال آهنین آشنای تاریخ و عرصه سیاسی روسیه بود. با این حال پوتین همچنین کسی بود که روسها میتوانستند به او به عنوان «یکی از ما» نگاه کنند. پوتین نقش یک پدر سختگیر اما دلسوز را برای شهروندان روسیه ایفا میکند.
پوتین در حالی که خشونت خانگی را غیرقانونی کرده است، جلسات تلفنی سالانه را نیز برای رسیدگی به نیازهای فوری شهروندان برگزار کرده است. پوتین همچنین ماهی میگیرد، اسبسواری میکند و با دلفینها شنا میکند؛ همه اینها تصویری از او بهعنوان سختگیر، در عین حال دوستداشتنی و قابل ارتباط ایجاد میکنند.
امروز، محبوبیت پوتین نیز به ایده احیای گذشته روسیه برای بازگرداندن عظمت این کشور گره خورده است. این تمایل برای بازسازی روسیه، جنگ پوتین با اوکراین و رویاروییهای سیاسی و اقتصادی مداوم این کشور با غرب را توجیه میکند.
بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی
پوتین از روزهای آغازین ریاست جمهوری خود، خاطرات گذشته باشکوه روسیه را یادآوری کرده است. در سال ۲۰۰۳، او بدون تغییر در ملودی با تغییرات جزئی در شعر، بخشی از سرود ملی اتحاد جماهیر شوروی را به سرود ملی جدید روسیه اضافه کرد.
در سال ۲۰۰۵، پوتین انحلال اتحاد جماهیر شوروی را فاجعه بزرگ ژئوپلیتیکی قرن خواند و تأکید کرد که هزاران روس در خارج از کشور خود گیر افتادهاند. نوستالژی پوتین برای اتحاد جماهیر شوروی به او کمک کرده تا درگیریهای مختلف را توجیه کند، مثلاً حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸.
پوتین از الحاق اجباری کریمه به اوکراین در سال ۲۰۱۴ به عنوان اتحاد مجدد با روسیه دفاع کرد. به همین ترتیب، پوتین میگوید که منطقه دونباس در شرق اوکراین همیشه روسی بوده است.
بر اساس جهانبینی وی، خرس روسی بهسادگی تولههای سرگردان خود را جمعآوری میکند.
رو به غرب
یکی دیگر از عناصر جذابیت پوتین برای روسها این است که چگونه از کشور در برابر قدرتهای غربی دفاع میکند.
پوتین در مورد اینکه از انتقادات غرب مصون است، بزرگنمایی و غرب به ویژه ایالاتمتحده را به دلیل حمایت از اوکراین و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه محکوم میکند.
رسانههای روسیه که بهشدت کنترل میشوند، مرتب خطوط مشخص شده توسط دولت را طوطیوار تکرار میکنند؛ به عنوان مثال به دروغ گزارش میدهند که تحریمهای ضد روسیه، در حال نابودی اقتصاد جهانی است. این تبلیغات روسها را متحد میکند همچنین انتقادهای غرب از روسیه نتیجه معکوس دارد و روسها را بیشتر متحد میکند و میهنپرستی آنها را تقویت میکند.
واقعیتهای متفاوت
روایات در روسیه درباره همهچیز، از جنگ اوکراین گرفته تا وضعیت اقتصادی، واقعیتی بسیار متفاوت با آنچه در خارج از کشور شناخته میشود، دارد. آمیختگی نوستالژی و تبلیغات دولتی در روسیه حمایت مردم از جنگ جاری را تضمین میکند. فراخوان مبارزه با «اوکراین نازی» جایگزین فریادها برای شکست دادن «آلمان نازی» شده است. روسیه با الهام از خاطره مبارزه روسیه با نازیسم در طول جنگ جهانی دوم، اکنون جنگ مقدس دیگری را رهبری میکند. حرف Z یک نماد جنگی جدید در روسیه است که زمانی پدیدار شد که ماشینهای نظامی روسیه در اواخر فوریه در خیابانهای اوکراین در حال حرکت بودند.
از آن زمان، Z محبوبیتش افزایش یافت. در وسایل نقلیه نظامی و غیرنظامی، ساختمانهای اداری روسیه و روی دیوارها بهعنوان گرافیتی ظاهر شد. برخی از روسها حتی روی لباس خود علامت Z میزنند. دولت روسیه گفته است که Z به معنای پیروزی، اتحاد و موج جدید میهنپرستی روسیه است. این روحیه میهنپرستی در نسلها، ازجمله در میان کودکان و نوجوانان، قوی است.
جنگ تبلیغاتی روسیه که توسط تبلیغات قدرتمند و مشابهسازی تاریخی متقاعدکننده پیش میرود، ادامه دارد و به این زودی متوقف نخواهد شد.
*نویسندگان:
Julia Khrebtan-Hörhager
Evgeniya Pyatovskaya
*منبع:
311311
منبع : جهان خبر آنلاین